یـا شـهـیـد
۳۰ مهر ۱۳۹۳
3107

شهید علی فلاح …

به گزارش یا شهید ،جغرافیای چشمانش ، عکسی قاب شده بود در سالهای بی خبری ، که امام زاده دخیل بسته تنهایی یک مادر بود و به وسعت تاریخ نبودنهایش امتداد داشت.اما آتش عشق مادرانه ای آنچنان شعله افروخت که هرم نگاه انتظار را به سجده کشانید و تسلیم صبر خویش کرد. شلمچه طلوع دوباره […]

به گزارش یا شهید ،جغرافیای چشمانش ، عکسی قاب شده بود در سالهای بی خبری ، که امام زاده دخیل بسته تنهایی یک مادر بود و به وسعت تاریخ نبودنهایش امتداد داشت.اما آتش عشق مادرانه ای آنچنان شعله افروخت که هرم نگاه انتظار را به سجده کشانید و تسلیم صبر خویش کرد. شلمچه طلوع دوباره اش را دق الباب کرد و خاک ،استخوانهای در آغوش کشیده اش را بعد از 27 صباح،رخ نمایانید …

..
بازگشتش نوید وصل دوباره آسمان و زمین بود .آسمانی که جانش را به یغما برده و زمینی که استخوانهایش را در خویشتن پنهان نموده بود.می گویند از حرف تا عمل فاصله ای به ژرفای ارض است تا سماء.کلام باید از مرحله شعار صعودی فاتحانه داشته باشد تا نشانه هایش را هویدا سازد و میوه اش را به ثمر رساند. بذل جان به پای محبوب ؛ گذشت از خویشتن است و اثبات ایستادگی بر حرف تا عمل …

..
نیست چیزی عزیزتر از جان ؛ که عاشق را مشتاق ذبحش به پای معشوق باشد.تنها آنانکه دلداده معبودند و معبود دلداده شان است ؛ اینچنین هنرمندانه نرد عشق می بازند.عاشقانه ای است از پروردگار که “... آن کس که مرا شناخت، من را دوست می دارد و آن کس که مرا دوست داشت، به من عشق می ورزد و آن کس که به من عشق ورزید، من نیز به او عشق می ورزم و آن کس که من به او عشق ورزیدم، او را می کشم و هر کس را بکشم خودم خونبهایش هستم...”و چه لحظه شیرینی است وصالی اینچنینی که تو عاشق معبودی و معبود عاشق تو است …

 ..

“…خدایا تو شاهدی که من چیزی عزیزتر از جانم ندارم، تا فدای اسلام و قرآن کنم …”

برادر کوچک شما علی فلاح

۲۷/۰۲/۱۳۶۱

………………………..

111

……………………..

………………………

شهید علی (خیر الله) فلاح ، در سال 1344 در تهران به دنیا آمد و تا پیروزی انقلاب همواره حضوری فعالانه در راهپیماییها و محفل انقلابیون داشت.پس از پیروزی انقلاب ،فعالیت تشکیلاتیش را در مسجد جامع خزانه بخارایی آغاز نمود .سعی او در انجام وظیفه این بود که خالصانه و در راه خدا باشد.او در بین خانواده، دوستان و جوانان محل الگوی نمونه و سمبل ایثار و شجاعت و تواضع بود. علی در اکثر در گیریها و بحثها با منافقین شرکت فعال داشت و چون علاقه وافری به شهید مظلوم بهشتی داشت از افراد و افکاری که بر ضد این سید رواج داشت ،رنج می برد و سخت استقامت و مخالفت مینمود و در رابطه با همین مساله با منافقین مبارزه می کردو شجاعانه در دفاع از سید مظلومان آیت الله بهشتی مقابل آنان ایستادگی می نمود. علی در فروردین سال1361 پس از گذراندن دوره آموزشی ،به جبهه اعزام شد و در عملیاتهای فتح المبین و بیت المقدس که درجهت آزاد سازی خرمشهربود؛ شرکت جست و با نشان دادن روحیه ایثارگری و جانبازی از مرحله شعار عبور کرد و در سن 17 سالگی ،در تاریخ04/03/1361 پس از اثبات شایستگی ولیاقتش ،خداوند نیز عاشقش شد و جانش به وصل با خدا رسید .ولی در این میان جسمش در خاک قهرمان خیز شلمچه نزدیک به 27 سال و 7 ماه رخ پوشاند.اما سرانجام تقدیر در برابرصبر مادرش قد خم کرد و تسلیمش شد. در تاریخ۰۳/۱۰/۱۳۸۸خبر بازگشتش کوچه پس کوچه های خزانه را یکی پس از دیگری طی کرد و به گوشهای همیشه منتظر مادرش رسید.خودش در جوار قرب ربوی روزه خوار سفره الهی بود و استخانهایش به رسم امانت در قطعه29 / ردیف105 / شماره 15 تا ظهور مولایش به امانت نهاده شد …

روحش شاد و راهش پررهرو

نظرات

لطفا دیدگاه خودتون رو بیان کنید: