شهید همت درباره لحظه عروج شهید چراغی اینگونه روایت میکند: چند ساعت بعد از رفتن برادر چراغی به خط با بیسیم او را صدا زدم؛ چند بار گفتم «رضا، رضا، همت… رضا، رضا، همت» ناگهان یک نفر از آن سر خط گفت «حاجی جان دیگر رضا را صدا نزنید، رضا رفته موقعیت کربلا!».
به گزارش یاشهید ، 27 فروردین سال 62 بود که شهید «رضا چراغی» فرمانده لشکر 27 محمدرسول الله(ص)، ستاره دیگری از دوکوهه به در آسمان جای گرفت تا روشنیبخش صراط زندگی ما زمینیان باشد؛ متن زیر روایت شهید «محمدابراهیم همت» از لحظات عروج شهید چراغی است که تقدیم میشود:
رضا چراغی آن شب پیش ما ماند و دو سه ساعتی خوابید. اذان صبح روز 27 فروردین که بیدار شد، بعد از خواندن نماز، دیدم شلوار نظامی نویی که در ساکاش داشت، از آن درآورد و پوشید. با تعجب پرسیدم «آقا رضا هیچوقت شلوار نو نمیپوشیدی، چی شده؟» با لبهایی خندان به من گفت «با اجازه شما میخواهم بروم خط مقدم» گفتم «احتیاجی نیست بری این جلو. همین جا بیشتر به شما نیاز داریم». ناراحت شد. به من گفت «حاجی جان میخوام برم جلو وضعیت فعلی خط رو بررسی کنم الان اونجا بچههای لشکر خیلی تحت فشار هستن».
در همین اثنا از طریق بیسیم مرکز پیام خبر رسید که لشکر یک مکانیزه سپاه چهارم بعثیها، پاتک سختی را روی خط دفاعی بچههای ما انجام داده.
رضا رفت جلو چند ساعت بعد خبر دادند فرمانده لشکر 27 محمد رسولالله (ص) در خط مقدم دارد با خمپاره شصت، کماندوهای بعثی را میزند؛ همین خبر نشان میداد وضعیت آنجا برای بچههای ما تا چه حد وخیم شده؛ گوشی بیسیم را برداشتم و شروع کردم به صدا زدن برادر چراغی؛ مدام میگفتم «رضا، رضا همت… رضا رضا همت» ناگهان یک نفر از آن سر خط گفت «حاجی جان دیگر رضا را صدا نزنید، رضا رفته موقعیت کربلا»! و من فهمیدم رضا شهید شده.
رزاق، در سال ۱۳۳۶ در تهران متولد شد. او بعدها در میان خانواده و همرزمانش با نام “رضا” شناخته شد.
رضا در خانوادهای مذهبی و دوستدار اهلبیت(ع) زاده شد. در شش سالگی قدم به مدرسه گذاشت و با استعداد خوبی كه داشت، همواره در درسهایش موفق بود. او علاوهبر تحصیل، به مطالعات و فعالیتهای مذهبی علاقمند بود و در مجالس مذهبی با شور و اشتیاق حضور مییافت. پس از گذراندن دوره ابتدایی، وارد دبیرستان شد و در آن مقطع با برخی مسائل مذهبی و سیاسی آشنا شد. او در شروع انقلاب اسلامی در سال آخر دبیرستان تحصیل میكرد.
فعالیتهای شهید پیش از پیروزی انقلاب اسلامی
رضا در راه تحصیل، عنصری فعال و پر تلاش بود. در میان همسالان و همشاگردانش از نظر اخلاق، ادب و علم ممتاز بود. با شروع انقلاب اسلامی، فعالانه وارد عرصههای مبارزه شد و در حركتها و تظاهرات، همدوش و همراه مردم انقلابی به فعالیت پرداخت. با اوجگیری انقلاب، حضور او در صحنههای مختلف آن، پر شور و هیجان و جدیتر شد و در توزیع اعلامیههای حضرت امام خمینی(ره) در میان دوستان و بستگان نقش مؤثری ایفا كرد.
چراغی در روزهای پیروزی انقلاب، خستگیناپذیر و عاشقانه شب و روز خود را وقف تحقق انقلاب كرد و در تسخیر مراكز نظامی و دولتی رژیم، پُر تلاش حضور داشت.
فعالیتهای شهید در كردستان و دفاع مقدس
رضا پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز با شوقی فراوان در حراست از آرمانهای آن، با جان و دل كوشید. هر جا كه به او نیاز بود، خود را به آن جا رسانده و خدمات شایستهای را انجام میداد. او پس از شروع غائله كردستان توسط ضد انقلاب، فوری همراه جمعی از دوستان، خود را به مریوان رساند و در مبارزه با گروهكهای محارب، از هیچ كوششی دریغ نكرد.
در مدت حضورش در كردستان، تجربیات ارزشمندی درباره مسائل نظامی و نیز فرماندهی كسب كرد. او در عملیات “محمد رسولالله(ص)”، مسیر بسیار مهم و پر خطر معروف به “راه خون” را از تصرف نیروهای ضد انقلاب خارج كرد و بدین وسیله شهامت، توان رزمی و شایستگی خود را در فرماندهی نیروهایش به نمایش گذاشت. همچنین همراه دیگر فرماندهان در جبهههای سر “پل ذهاب” و “گیلانغرب” دست به عملیات چریكی زد.
چراغی در مدت حضورش در كردستان، مدتی مسئولیت جانشینی سپاه دزلی و زمانی نیز بهعنوان مسئول محور مریوان انجام وظیفه كرد و خدمات درخشانی را در آن جا از خود به یادگار گذاشت.
شهید چراغی، كه “حاج احمد متوسلیان” را استاد خود میدانست، خصوصیات بارز اخلاق و رفتار نظامی او را الگوی خویش قرار داد و از همان اولین روزهای حضورش در مریوان، با نشان دادن شجاعت و رشادت، جوهر خویش را نمایان ساخت. جمع سرداران دلیر مردی كه بعدها در جنگ، نوبت به نوبت جاودانه شدند، از كردستان عازم جنوب شدند. با تشكیل تیپ ۲۷ محمد رسولالله(ص) توسط حاج احمد، رضا نیز از آن به بعد همراه تیپ ۲۷ در عملیاتهای مختلف شركت كرد.
لطفا دیدگاه خودتون رو بیان کنید: