صبح امروز پیکر مطهر پدر شهیدان صادقی با حضور خانواده های معظم شهدا و ایثارگران در گلزار شهدای تهران تشییع شد.
به گزارش یاشهید ، صبح امروز پیکر مطهر حاج محمدعلی صادقی پدر شهیدان علی اکبر و علی اصغر صادقی صبح امروز با حضور خانواده های معظم شهدا و ایثارگران طی مراسم باشکوهی از سی متری جی تهران تشییع و در قطعه ایثارگران آرام گرفت.
این گزارش حاکیست : مراسم سوم آن پدر بزرگوار روز یکشنبه 7 شهریورماه از ساعت 17الی 19 در مسجد قمربنی هاشم (ع) واقع در خیابان سی متری جی روبروی بانک ملی برگزار میگردد. ضمنا مراسم هفتم آن مرحوم روز پنج شنبه 11 شهریورماه از ساعت 15/30 الی 17 در همان مکان برگزار میگردد.
شهید حاج علی اکبر صادقی فرمانده ستاد و پیک لشکر 27 محمدرسول ا… نهم خرداد 67 در عملیات بیت المقدس شش در شاخ شمیران به درجه رفیع شهادت نائل آمد و شهید علی اصغر صادقی 25 دی ماه 1366 در عملیات بیت المقدس منطقه ماووت عراق به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
مادر این شهيدان مى گوید: زمانی که على اکبر در بيمارستان بقية الله تهران بسترى بود، چون تعداد عيادت کنندگان او زیاد بود براى رعایت حال دوستان و علاقه مندان او سعى مى کردم اکثرا از پشت شيشه اتاق، فرزندم را ببينم، گاهی هم دو سه دقيقه مختصر کنار او مى ایستادم و بر مى گشتم. پس از اینكه اکبر در بيمارستان به شهادت رسيد و او را براى غسل به غسالخانه بردند باز هم وقتى براى دیدن او به غسالخانه رفتم، این فرصت را در اختيار دیگران گذاشتم.
هنگامى که در بهشت زهرا((عليها السلام)) مى خواستند ایشان را به خاك بسپارند و داخل قبر بگذارند احساس کردم زمان وداع آخر با فرزند دلبندم فرا رسيده است. خيلى دلم شكست چون مى دیدم مدتهاست او را با چشم باز ندیده ام. در این هنگام پسر دیگرم در داخل قبر بند کفن او را باز کرد تا صورتش را روى خاك بگذارد.
من که بالاى قبر ایستاده بودم، در همان لحظه به امام حسين((عليه السلام)) متوسل شدم و گفتم: یا اباعبداالله((عليه السلام)) من در این مصيبت فرزندم گریه و زارى و شيون نمى کنم. تو هم در کربلا به بالين فرزندت على اکبر رفتى و مى دانی که چه حالى دارم و چه اشتياقى دارم که یكبار دیگر روى فرزندم را ببينم و به چشمان او نگاه کنم. بعد عرض کردم خدایا از تو مى خواهم عنایتى کنی تا فرزندم چشمانش را باز کندتا من مانند دوران حياتش یك بار دیگر براى آخرین بار به چشمانش نگاه کنم. بعد امام حسين((عليه السلام)) را قسم دادم که به حق على اکبر دوست دارم چشمان فرزندم را که بسته است مانند زمان حياتش باز ببينم و به آن نگاه کنم.
در همان لحظه مشاهده کردم چشمان فرزندم به مدت چند ثانيه باز شد و به من نگاه کرد و بعد هم چشمان خود را بست. هم فرزندم که داخل قبر بود و هم کسانی که در اطراف من در بالاى قبر بودند این معجزه خداوند و عنایت امام حسين(ع) را به چشم خودشان دیدند و خوشبختانه عکاسی که در آنجا بود از این حادثه باورنكردنى چند عكس پشت سر هم گرفت.
لطفا دیدگاه خودتون رو بیان کنید: