یـا شـهـیـد
۱۱ تیر ۱۳۹۶
1359

وصیت‌نامه‌ای که چند ساعت قبل از شهادت نوشته شد+عکس

سردار شهید مهدی عاصی تهرانی فرمانده مهندسی رزمی جهاد سازندگی استان تهران بود که در دهم تیرماه سال ۶۵ به فیض شهادت نائل شد. به گزارش یاشهید ،سردار شهید مهدی عاصی تهرانی در سال 1332 در شهرستان ری، در جوار حرم حضرت عبدالعظیم(ع) دیده به جهان گشود. تمامی روستاهای اطراف شهرستان ری در خاطراتشان محبت […]

سردار شهید مهدی عاصی تهرانی فرمانده مهندسی رزمی جهاد سازندگی استان تهران بود که در دهم تیرماه سال ۶۵ به فیض شهادت نائل شد.

به گزارش یاشهید ،سردار شهید مهدی عاصی تهرانی در سال 1332 در شهرستان ری، در جوار حرم حضرت عبدالعظیم(ع) دیده به جهان گشود. تمامی روستاهای اطراف شهرستان ری در خاطراتشان محبت های شهید تهرانی را فراموش نمی کنند. او دغدغه داشت, می گفت: باید کار کرد. حالا که میدان فراهم شده و خدا به ما توفیق خدمت داده باید از لحظه ها هم نگذشت. بارها شده بود که خودش مثل یک کارگر در عمران روستاها دامن همت را بالا می زد و پا به پای دیگران کار می کرد. در حالی که عضو شورای مرکزی جهاد ری بود و بالطبع در زمره مدیران و مسئولین بود.

اما در کار آن کسی که از همه سر و رویش خاکی تر بود و دستهایش از شدت بیل زدن تاول زده بود کسی نبود جز جهادگر شهید حاج مهدی عاصی تهرانی و این اخلاص و سخت کوشی موجبات عهده دار شدن کارهای بزرگ را فراهم می آورد. آرامش و وقار او در کارهای سخت مثال زدنی بود وقتی سختی کار به او رو می کرد وقتی همه از شدت خستگی توان از دست داده بودند تازه او موتورش به راه می افتاد با شوخی و مزاح با جمع، همه را سر کیف می آورد و به جمع طراوت خاصی می بخشید.

تا اینکه در شهریور ماه سال 59 جنگ شروع شد و از آن به بعد مهدی یک پایش در سازندگی روستاها و پای دیگر در رفع نیازهای جنگ بود. از ماهشهر و آبادان و خرمشهر شوش گرفته تا بندر عباس و جزایر نیلگون خلیج فارس همه میدان رزم مهدی بود. در کار پشتیبانی جنگ خبره بود. از یک طرف هدایای روستاییان غیور را برای پشتیبانی رزمندگان جمع آوری می کرد و از طرف دیگر جذب و سازماندهی نیروهای مردمی را جهت حضور درغالب سنگر سازان بی سنگر جزو وظایف خود می‌دانست.

مهدی مشام تیزی داشت .بوی عملیات را زود تشخیص می‌داد و هر جوری بود خودش را برای کمک به فرماندهان مهندسی رزمی می رساند و درعملیات های مختلف مسئولیتهای عملیاتی به عهده داشت. شهید تهرانی در ایامی که حضورش در جبهه ضروری نبود به تهران می آمد و با سخت کوشی درپشت جبهه فعالیت داشت. درسال 64 به علت تحرکات بیگانگان درخلیج فارس و فعال شدن قرارگاه نوح نبی (ع) جهت تقویت بنیه دفاعی جزایرخلیج فارس و توان مدیریت و فرماندهی شهید تهرانی، مسئولیت ستاد قرارگاه نوح نبی در بندر عباس را که وظیفه پشتیبانی و تجهیز امکانات جزایر خلیج فارس را داشت به عهده او قرار دادند.

به اعتراف همه او در این ماموریت خوش درخشید و با فراهم کردن امکانات دفاعی جزایر اقتدار جمهوری اسلامی را در پهنه خلیج فارس به نمایش گذاشت . شهید تهرانی بعد از اتمام ماموریت به تهران بازگشت و مهیا برای مسئولیتی دیگر شد. در تهران همزمان مدیریت جهاد شهرستان ری و ورامین را پذیرفت و با تمام توان در خدمت محرومین و روستائیان عزیز به انجام وظیفه پرداخت. تا اینکه در اواخر خرداد ماه سال 1365 به علت درپیش بودن عملیاتی بزرگ و نیاز به توانمندی شهید تهرانی به عنوان فرمانده پشتیبانی و مهندسی رزمی جنگ جهاد سازندگی استان تهران، یک هفته قبل ازعملیات کربلای 1 پای در جبهه گذاشت, اما به علت درپیش بودن عملیات و تسلط شهید ملاآقایی برمقدمات عملیات(شهیدحجت ملاآقایی فرمانده پشتیبانی ومهندسی رزمی جنگ جهاداستان تهران که درآذرماه 1366 درمنطقه شلمچه به شهادت رسید)، شهید تهرانی در کنار این دلاورمرد رشید برای حضور نیروهای مهندسی رزمی جنگ جهاد تهران درعملیات فتح مهران وارد جمع دوست داشتنی و سرشار از معنویت سنگرسازان بی سنگرجهاد استان تهران شد. او که بارها و بارها تا مرز شهادت رفته بود این بار قرار بود در معرکه ای سنگین انجام وظیفه کند.

سردار بی ادعا شهید حاج مهدی عاصی تهرانی در نبرد بولدزرها وتانک ها در دشت مهران هدایت اکیپ های مهندسی رزمی را به عهده گرفت و در روز 10 تیر ماه سال 1365 هنگامی که سنگر سازان بی سنگر با لب تشنه و با ذکر یااباالفضل العباس در گرمای طاقت فرسای مهران و درزیر آتش مستقیم تانک های دشمن بعثی جان پناه برای رزمندگان اسلام احداث می کردند مورد اصابت ترکش گلوله مستقیم تانک های بعثیان قرار گرفت و مظلومانه به شهادت رسید.

او چند ساعت قبل از شهادتش وصیت‌نامه خود را نوشت که متن وصیت نامه این سردار شهید در ادامه می‌آید.

بسم الله الرحمن الرحیم

پس از حمد خداوند و شهادت به وحدانیت حضرت حق و رسالت پیامبر اکرم حضرت محمد (ص) و ولایت حضرت علی(ع) و اولاد حضرتش پیرو وصیت نامه قبلی که در منزل داخل کمد و داخل پاکت گذاشته‌ام, و با توجه به تذکرات اولیه به همسر عزیزم, ضمن درخواست حلالیت از مادر مهربانم که خیلی به من محبت کرد و ما را از کودکی به این سن رساند و همشیره های گرامیم و همچنین حلالیت از همسرم که زحمت اداره داخل زندگی و فرزندانم با او بود و از این به بعد مشکل تر خواهد شد و همچنین از سایر اقوام و دوستان که به جهت محدودیت وقت نمی‌توانم اسم ببرم و همچنین برادران عزیزم. تقاضا دارم همگی مرا حلال کنند و فرزندان مرا رسیدگی کنند و سرپرستی فرزندانم بعهده مادرشان باشد و منزلی که در دست ساخت است پس از پرداخت بدهی‌شان نصف آن متعلق به همسرم و بقیه متعلق به فرزندانم باشد. این موارد را در سلامت و صحت نوشتم و راهی راهم که انتخاب کرده و در پیش دارم با کمال آگاهی و اطمینان قلب انتخاب کردک و بیش از این سرتان را در نمی‌آورم.

به‌امید زیارت کربلا و قدس عزیز و پیروز نهایی لشکریان اسلام و سلامت آقا امام زمان(عج) و نایب بر حقش حضرت امام خمینی(روحی فدا).

مهدی عاصی تهرانی

96/4/9

ساعت 7 بعد از ظهر

نظرات

لطفا دیدگاه خودتون رو بیان کنید: